تورم، کابوس بی‌پایان مردم

پایش روز- در حالی‌ که اقتصاد ایران سال‌هاست با چالش تورم و کاهش پیوسته قدرت خرید مردم روبه‌روست، این روزها گرانی به یکی از ملموس‌ترین و دردناک‌ترین واقعیت‌های زندگی روزمره مردم تبدیل شده است. قیمت کالاهای اساسی و مایحتاج روزانه آن‌چنان جهش یافته که بسیاری از خانواده‌ها دیگر توان تأمین اقلام اولیه زندگی را ندارند. سفره‌ها کوچک‌تر شده‌اند و مواد غذایی ساده‌ای که روزگاری به‌راحتی در دسترس بودند، حالا یا از سبد مصرف خانوار حذف شده‌اند یا جای خود را به نمونه‌های ارزان‌ و بی‌کیفیت داده‌اند.

به گزارش پایگاه خبری پایش روز، در بازارهای شهرهای مختلف کشور، روند افزایشی قیمت کالاها به‌وضوح قابل مشاهده است. محصولاتی نظیر برنج، خرما، گوشت و لبنیات که زمانی جزء لاینفک وعده‌های غذایی خانواده‌های ایرانی بودند، اکنون با قیمت‌هایی غیرقابل باور عرضه می‌شوند. برخی از این اقلام از دسترس بسیاری از خانواده‌ها خارج شده‌اند و تنها به اقلامی لوکس و غیرقابل تهیه برای طبقات پایین و متوسط جامعه تبدیل شده‌اند.

عوامل متعددی در تشدید این وضعیت نقش دارند؛ از تحریم‌های بین‌المللی و کاهش درآمدهای ارزی کشور گرفته تا مشکلات ساختاری در اقتصاد، نبود برنامه‌ریزی منسجم و ضعف در نظارت بر بازار. در هفته‌های گذشته، شرایط اقتصادی با شتاب بیشتری رو به وخامت گذاشته و بسیاری از کارشناسان معتقدند این روند با بی‌ثباتی‌های اخیر در منطقه و تأثیرات روانی آن بر بازار داخلی، سرعت گرفته است. اگرچه هیچ اظهار نظر رسمی در مورد ارتباط مستقیم تحولات سیاسی با افزایش قیمت‌ها ارائه نشده، اما هم‌زمانی رخدادهای اخیر با جهش دوباره نرخ ارز و گرانی‌های گسترده در بازار، گمانه‌زنی‌ها در این‌باره را تقویت کرده است.

این روزها، صدای اعتراض مردم از گوشه‌وکنار کشور شنیده می‌شود. صدای خانواده‌هایی که دیگر قادر به پر کردن سفره‌های خود نیستند. صدای بازنشستگانی که با حقوق ثابت، هر روز بیش از دیروز زیر بار هزینه‌های زندگی خم می‌شوند. صدای جوانانی که امیدی به آینده اقتصادی خود ندارند و صدای کارگرانی که با حداقل حقوق، حداکثر فشار را تحمل می‌کنند.

با وجود شدت گرفتن مشکلات اقتصادی، سیاست‌های دولت برای مهار تورم و کنترل قیمت‌ها هنوز نتوانسته تغییری محسوس در بازار ایجاد کند. بسیاری از وعده‌های داده شده در حوزه ثبات بازار، تأمین ارز، حمایت از تولید و نظارت بر شبکه توزیع، یا اجرا نشده‌اند یا آن‌قدر دیر و ناقص بوده‌اند که اثری بر وضعیت جاری نگذاشته‌اند. از سوی دیگر، نبود شفافیت در اطلاع‌رسانی و سکوت نسبی نهادهای مسئول باعث شده که اعتماد عمومی به توانایی نظام مدیریتی کشور در کنترل این بحران، به‌شدت تضعیف شود.

در شرایطی که صنایع تولیدی با مشکلاتی مانند کمبود مواد اولیه، افزایش هزینه واردات، دشواری در تامین انرژی و اختلال در حمل‌ونقل مواجه هستند، آینده اقتصادی کشور در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است. بازار کار نیز تحت تأثیر همین بی‌ثباتی‌ها دچار رکود شده و چشم‌اندازی روشن برای بهبود وضعیت دیده نمی‌شود. این در حالی است که تورم همچنان به مسیر صعودی خود ادامه می‌دهد و سطح رفاه خانوارها را روز به روز کاهش می‌دهد.

واقعیت این است که آنچه اکنون در حال وقوع است، تنها یک بحران اقتصادی نیست. این وضعیت، ابعاد انسانی، اجتماعی و حتی امنیتی نیز پیدا کرده است. اگر اقدامات فوری، شفاف و ساختاری برای مهار تورم، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و بازگرداندن ثبات به بازار صورت نگیرد، تبعات آن می‌تواند فراتر از مسائل معیشتی باشد و انسجام اجتماعی را نیز با خطر مواجه کند.

مردم امروز بیش از هر زمان دیگری منتظر پاسخند. نه فقط پاسخی به گرانی کالاها، بلکه پاسخی به این سؤال بنیادین: چرا کسی کاری نمی‌کند؟