تاثیر هنر بر جامعه

واژه هنر نیز همچون همه اصطلاحات و واژگان دارای تعاریف متعددی است  .هنر ، انتقال عواطف و احساسات هنرمند به انسان است. هنرمندان چیره دست قادر بوده اند در آثارشان، عواطف مشترک با تجربیات خود را به صورتی آشکار کنند که باعث برانگیخته شدن احساسات مخاطب شوند و با ایجاد عواطف مشترک با مخاطبان، ارتباط و پیوندی معنوی برقرار کنند. پس عالیترین هدف هنر عبارت است از ایجاد عواطف و احساسات.حوزه ومیدان تاثیر هنر بسیار فراگیر است و هیچ بخشی از زندگی انسان را نمی یابیم که بی ارتباط به هنرها باشد، هنر معماری در ساختمان سازی و مسکن ، هنر طراحی و دوخت در پوشاک، هنر ترکیب مزه در خوراک و این تنها بخشی از حضور هنر در نیازهای ضرورری بشریست و مهمترین تاثیرات ناشی از این حضور فراگیر در آموزش و تربیت و اصلاح جامعه است در کنار این تاثیر تاثیرات روحی و روانی بسیار که در زندگی فردی و اجتماعی ما دارد همه و همه نشان دهنده اهمیت این موضوع و در خور پژوهش است.

در واقع هنر مبین احساسات و افکار بدون توجه به مرزبندیهای جوامع است و از همین طریق سیر زمانی دارد یعنی شما نمیتوانی یک هنر را مختص یک دوره ای دانسته و آن را برای دوره های دیگر غیر قابل درک بدانید. بلکه نه تنها برای تمام دورانها قابل درک است بلکه از آن جنبه که بیان شد هنر زبان و آینه و منعکس کننده جامعه خود است و همین بیان آن سبب می شود تا از مجرای هنر به ویژگیهای یک جامعه و زمان و دوران گذشته جوامع پی ببریم حتی این جلوه را میتوان در افسانه ها و اساطیر یه جامعه به روشنی  درک کرد و لو اسب چوبی تروا باشد.

هنر و آموزش هنر بیش از هرچیز در آموزش اثرگذار است و در واقع جنبه آموزشی و تنبیهی  دارد و در کمترین زمان می تواند پیچیده ترین مفاهیم را انتقال دهد و تفهیم کند چنانچه مقاله نقش و جایگاه هنر در پیشرفت بیان می کند: هنر یک توانایی انسانی است که امر آموزش را به خوبی و سهولت انجام می دهد. حال یک نقاشی و یا طرح می تواند مفاهیم را در کمترین زمان ممکن یا بیشترین اثر و نتیجه را انتقال دهد. مثلا در قالب شعر و داستان و حتی نقاشی و یا بازیهای آموزشی به کودک و نوآموزان می تواند تمام مفاهیم مذهبی، فرهنگی، معنوی، دینی و هر آنچه برای پیشرفت لازم است را آموزش داد چرا که این روشها برای انسانها جذاب، هیجان انگیز و باعث علاقه مندی بیشتر بر این آموزشها و مفاهیم است.

از این رو اصلی ترین نقش هنر معنا بخشی به محیط و جامعه است. بهنام زنگی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس: هنر می تواند بسیاری از اصول و ارزشهای اخلاقی را به جامعه معرفی کند. هنر را باید تلاش برای بیان معنا و تجلی و تحقق باورهای ذهنی قلمداد کرد. بر این اساس هر کدام از گرایشات هنری بخشی از نیازهای معنوی و ذهنی و روحی و عاطفی فرد و جامعه می باشد. و رسالت فردی و اجتماعی هنر ایجاد حس تعادل و توازن در محیط و زندگی است . هنر میتواند بسیاری از اصول و ارزشهای اخلاقی را برای جامعه معرفی کند.هدف از ایجاد هنر تاثیر بر محیط بوده است. هنرمند از هنر به عنوان ابزار و زبانی برای بیان برداشت و دیدگاه خود از جامعه استفاده می کند. از این رو هنر ایجاد شده مبین جامعه هنرمند است. پس درک هنر نیاز به زبان و زمان خاص نداد چه بسا شما هرگز زبان ژاپنی ندانید اما حتی در خط نوشتاری می توانید خط زیبا را از خط نازیبا باز شناسید.هنر کجی ها و نازیبایی های جامعه را می نمایاند و گوشزد می کند می تواند سبب ایجاد تغییر و تحول گردد چنانچه اولین نشانه های تغییر در سیاست ها و اقتصادها در رسانه ها هویدا می گردد تا جامعه برای تغییر آماده گردد.

هنر چنان که کاربردش را در رنگ شناسی اتاقهای کار اتاق عمل و غذا خوریها می بینیم می تواند از جزئی ترین موارد تا کلان ترین زمینه ها بر روان تاثیر گذارد. و امروزه کلینیک هایی جهت هنر درمانی ایجاد گردیده اند که بسیار کارآمد در بهداشت روانی جامعه هستند.

آموزش در راستای همان هدف قبلی که اصلاح جامعه بود، مهمترین رسالت هنر وهنرمند است. هنر از این طریق به دنبال انتقال مفاهیم درست و  به جاست و نیز به دنبال زدودن نازیبایی و از بین بردن مفاهیم غلط و نازیباست و این جایگزینی به طریق ارائه هنر بسیار موثرتر و قابل درک تر خواهد بود، حتی برای کسانی که در فهم اختلال دارند که نمونه آن در آموزش به روش آهنگین و نقاشیهای رنگی آزمون شده است./ صغری علی پور