نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش پایگاه خبری پایش روز ، برآوردها نشان میدهد این موضوع که بیش از نیمی از کارگران کشور ناچارند بیشتر از یک شغل داشته باشند؛ بحرانی است که سالها زیر پوست جامعه جریان دارد. بحران معیشتی که اکنون به قاعدهای عادی در زندگی کارگران تبدیل شده است. در ظاهر، حقوقها هر سال افزایش مییابد، اما واقعیت این است که تورم همیشه چند گام جلوتر از دستمزد حرکت میکند. هزینههای مسکن، مواد غذایی و حملونقل با شتاب بالا میروند، در حالیکه دستمزد واقعی کارگر کاهش مییابد. امروزه در بسیاری از شهرها، اجارهخانه از کل درآمد ماهانه کارگر بیشتر است. این یعنی انتخابی جز چندشغلهبودن باقی نمیماند. در عین حال، برخی کارفرماها، بهویژه در بخش خصوصی، چارهای جز محدود ماندن در افزایش حقوق ندارند؛ بحران اقتصادی و فشار تورم، توان آنها برای بهبود دستمزدها را محدود کرده و فشار بر هر دو سوی رابطه کارگری – کارفرمایی را افزایش میدهد. اما پیامد این وضعیت تنها در حساب دخل و خرج خلاصه نمیشود. کارگری که صبح تا شب و گاه تا نیمهشب کار میکند، فرصتی برای بازسازی ذهن و جسم خود ندارد. مغزی که مدام درگیر تأمین اجاره، قبوض، شهریه و نان شب است، توان ریکاوری ندارد؛ و همین ذهن فرسوده، بهناچار بازدهی پایینتری در محیط کار خواهد داشت. خستگی جسمی را میتوان با خواب جبران کرد، اما خستگی ذهنی حاصل از فشار معیشتی، در هیچ مرخصیای درمان نمیشود. چندشغلهبودن ظاهراً نشانه تلاش و سختکوشی است، اما در واقع محصول مستقیم سیاستهای ناکارآمد اقتصادی است. نیروی کار امروز نه برای رفاه، که برای بقا کار میکند. نتیجه چنین چرخهای، کاهش بهرهوری، افزایش بیماریهای جسمی و روانی و در نهایت تضعیف تولید ملی است. در چنین شرایطی، اصلاح نظام مزد باید بر پایهی واقعیت سبد معیشت خانوار کارگری انجام شود، نه بر اساس شاخصهای کلی و تورم رسمی. افزایش اسمی حقوق، بدون کنترل قیمت کالاهای ضروری، نهتنها کمکی به معیشت نمیکند بلکه با تحریک تورم، شرایط را برای کارگر دشوارتر میسازد. احیای کرامت نیروی کار نیازمند سیاستی جامع است؛ از مهار قیمت مسکن و توسعه بیمههای کارآمد گرفته تا نظارت واقعی بر قراردادهای کار و امنیت شغلی. نیروی کاری که آسایش ذهنی نداشته باشد، نمیتواند موتور محرک اقتصاد باشد. کارگران ستونهای پنهان اقتصاد ایراناند؛ ستونهایی که این روزها زیر بار تورم و خستگی خم شدهاند. تا زمانی که کارگر برای تأمین نان شبش ناچار است چند شغل داشته باشد، سخن گفتن از رونق تولید و رشد اقتصادی، واقعیتی دور از دسترس خواهد بود.
Δ