گفتگو با معلم فداکار گیلانی

به این خانم معلم ایرانی باید مدال افتخار داد

پایش روز - داستان مربوط به معلمی فداکار است که آوازه ایثارش در فضای مجازی بسیار پیچید. معلمی که برای شاگردهای کوچکش سنگ تمام گذاشت و اجازه نداد درد بیماری، موجب شود تا آنها را از یاد ببرد.

زینب علیپور، معلم پایه اول و دوم ابتدایی مدرسه شهید صدوقی در روستای کلاچاه دوم استان گیلان است و ۱۴ سالی می شود که مشغول به تدریس است.

او در گفت و گو با خبرنگار رکنا در خصوص جزئیات ماجرای حضورش در کلاس درس با وجود کمر درد و به صورت دراز کشیده گفت: من یازده دانش آموز در دو پایه دارم. می دانید کار سختی است که همزمان دانش آموزان دو پایه را مدیریت کنم؛ با این وجود، سعی می کنم با عشق و بی منت به فرزندان ایران خدمت کنم.

زینب علیپور در ادامه گفت: چند وقت پیش، به سبب انجام کار سنگین در خانه و داشتن سابقه دیسک کمر ، کمر درد شدیدی گرفتم. قبلا هم سابقه چنین دردهایی را داشتم؛ مثلا در دوران کرونا که آموزش به صورت مجازی پیگیری می شد، حدود چهار ماه به صورت دراز کشیده، آموزش دادم و از آنجایی که در خانه بودم، مشکلی برای تدریس نداشتم؛ اما امسال با وجود این درد، یک هفته به مدرسه رفتم.

او در تبیین گفته هایش افزود: بعد از آن که با وجود درد، به مدرسه می رفتم، خانم مدیر، از احوالات من با خبر شد. این همزمان بود با زمانی که من به پزشک مراجعه کردم و حتی قدرت راه رفتن هم نداشتم. خانم مدیر به من فرصتی داد تا پیگیر روند درمانی خود باشم و در این فاصله، یک نفر جایگزین برای تدریس از طرف اداره آموزش و پرورش انتخاب شد. پس از ۲ هفته، پزشک به من اطلاع داد که باید کمرم جراحی شود؛ با این وجود من درمان خانگی را شروع کردم تا شاید نتیجه دهد.

این معلم فداکار گفت: در این مدت ​اولیای دانش آموزان به خانه ام می آمدند و ضمن دلداری و عیادت از من، آرزو می کردند که ای کاش حالم زودتر خوب شود. من در آن حال، به آنها قول دادم که به محض اینکه کمی حالم بهتر شود و بتوانم روی پاهایم بایستم، حتما به مدرسه بازخواهم گشت.

زینب علیپور در ادامه اظهار کرد: بعد از یک هفته با استراحت و درمان های خانگی، کمی حالم بهتر شد و تصمیم گرفتم به مدرسه بازگردم؛ اما هنوز تمام و کمال بهبود نیافته بودم. خانه من درست رو به روی مدرسه است اما همان چند قدم را هم نمی توانستم راه بروم؛ برای همین روی صندلی عقب ماشین دراز کشیدم و با ماشین وارد حیاط مدرسه شدیم و تا جایی که ممکن بود، با ماشین به مدرسه رفتم. بعد از آن، با کمک همسر و دخترم، از پله‌ها بالا رفتم و به کلاس درس رسیدم. آنجا یک تخت برای من گذاشته بودند و من دراز کشیدم و شروع به تدریس کردم.

او گفت: دانش آموزانم در مدتی که من در مدرسه حضور نداشتم، برایم نامه می نوشتند و به خاطر دوری از من ابراز ناراحتی می کردند. زمانی که با آن شرایط در مدرسه حاضر شدم، آنها با وجود سن کم و شیطنت های همیشگی شان، شرایط جسمی من را درک کردند و سعی می کردند با رعایت سکوت، به من در انجام کارهایم کمک کنند.

این معلم فداکار در پایان به فیلمی که از او در فضای مجازی منتشر شده است اشاره کرد و گفت: دوست نداشتم آن فیلم در فضای مجازی دیده شود. خیلی ها گفتند که آن فیلم به خاطر جلب توجه و خودنمایی کردن منتشر شده است در صورتی که ماجرا اینگونه نیست. هیچ معلمی از روی خودنمایی کاری نمی کند و من فقط به خاطر دانش آموزان و نگرانی اولیای دانش آموزان به مدرسه رفتم.

لازم به ذکر است از طرف وزارت آموزش و پرورش و اداره کل شهرستان نیز از این معلم فداکار تقدیر شد.