نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
امروزه توسعه دامنه ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانه ما، نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشهدار و همیشگی او به دین و معنویتخواهی بکاهد و اکنون چند دههای است که به اقتضای بازار گرم تقاضای معنویتجویی، طرح مباحث عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است و سبب ظهور فرقهها و عرفانهای کاذب و سکولار شده است. این در حالی است که در دنیای کنونی، هرروزه بر قدرت فرقهها یا کیشها افزوده میشود. در جامعه ما نیز، بهرغم محدودیتهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی در رابطه با فعالیت فرقهها، آنها بهطور خزنده و خاموش در لایههای پنهان جامعه در حال فعالیت هستند. بر این اساس میتوان ادعا کرد توسعه فرقهگرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین آسیبهایی است که فرهنگ اسلامی و ایرانی ما را تهدید میکند و غفلت از این مسئله میتواند نتایج جبرانناپذیری در پی داشته باشد. بیگمان اولین قدم برای علاج این آسیب، شناخت صحیح و واقعگرایانه از انواع فرقهها و مختصات هر کدام است. به همین خاطر در سلسله گفتوگوهای«هزارتوی فرقه» به بررسی کلیات فرقهگرایی و کار آنها و همچنین مختصات مهمترین فرقههای فعال خواهیم پرداخت.
همه انسانها به نوعی در معرض آسیب فرقه گرایی قرار دارند.وقتی راجع به فرقهها و افرادی که به وسیله شیادان، تحت کنترل و نفوذ قرار گرفتهاند مطلبی میشنویم، بلافاصله تلاش میکنیم خودمان را از چنین افرادی جدا کنیم. به نظر میرسد وقتی در خصوص موارد اعمال نفوذ روانی بی حد و حصر مطلع میشویم اصرار داریم بگوییم که هیچکس نمیتواند مرا وادار به انجام چنان کارهایی بکند. اغلب مردم نیز تمایل به باور این موضوع دارند که وضعیت ذهن و روان خودشان آسیب پذیر نیست. علیرغم این ذهنیت که مردم معمولی به فرقهها جذب نمیشوند، طی سالیان روشن شده است که هر انسانی برای گول خوردن توسط این شیادان سوءاستفادهگر آماده است. در حقیقت، اکثریت نوجوانان و بزرگسالانی که در فرقهها گیر افتادهاند، برآمده از طبقه متوسط، نسبتاً تحصیلکرده، و بدون مشکل جدی تا قبل از جذب شدن بودهاند. بنابراین چارهای نیست جز اینکه ابعاد مختلف این مسئله مورد شناسایی قرار بگیرد.
برای بررسی علل و عوامل گرایش به عرفانهای نوظهور با حجت الاسلام وحدتی آراسته مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی حوزههای علمیه کشور به گفتوگو پرداختیم که حاصل آن تقدیم مخاطبان میشود:
حجت الاسلام وحدتی آراسته مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی حوزههای علمیه کشور در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به علل گرایش به عرفانهای نو ظهور گفت: در دنیای امروزی متأسفانه بسیاری از افراد مخصوصاً قشر دانشگاهی و جوانان به صورت ناخودآگاه و یا تحت تأثیر برخی از رفتارها، از طرفی تبلیغات سو که در فضای مجازی موجود است و همچنین تلاش دشمنان قسم خورده اسلام واقعی و شیعی در ترویج خطوط فکری غلط باعث شده تا جوانان از رفتارهایی بهره ببرند و یا شیوه زندگی خود را به سمتهایی سوق دهند که متعلق به عرفانهای نوظهور و انحرافات فکری است.
وی افزود: تلاش دشمنان برای وارونه نشان دادن اسلام واقعی یکی از عواملی است که جوانان راحت تحت تأثیر القائات و گرایشات منحرفانه قرار میگیرند، معمولاً این فرقهها آسیبهای جبران ناپذیری به بدنه جامعه، خانواده، جوانان وارد میکند. بعضی از علتهای گرایش به عرفانهای نوظهور در ایران را بسترهای فرهنگی (کم کاری در موضوع فرهنگ و آموزش)، ریشههای اعتقادی، سیاسی، بسترهای فردی و علل اجتماعی میتوان بیان کرد اما آنچه که مهم است این است که باید با نگاهی عمیقتر به این علل و عوامل نگاه کنیم و به فکر چارهای برای مقابله با گسترش این عرفانها نوظهور داشته باشیم و به فکر روشن سازی اذهان عمومی مخصوصاً قشر جوانان که تشنه حقیقت هستند باشیم، قطعاً سطحی نگری بودن نسبت به این موضوع باعث تباهی نسل جوان میشود لذا مراکز دینی، حوزوی، فرهیختگان و حتی نقش اساتید اخلاق بسیار مهم است.
مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی حوزههای علمیه کشور بیان کرد: عرفانهای نوظهور از طرفی همراه با ارائه افکار، تئوریها و عقاید باطل و فریبنده و بهره بردن از جذابیتهای جنسی در اصول خود و بیان مفاهیمی مانند عشق، آزادی، روابط نامشروع و خلسه عرفانی و حتی جذابیتهای ظاهری و ساختگی سعی میکنند فطرت پاک مردم و مخصوصاً جوانان را آلوده به هواهای نفسانی کرده و زمینه انحرافات اعتقادی و اسلامی را فراهم کنند. این در حالی است که عرفان اسلامی با شاخصهها و ویژگیهای بالایی که دارد میتواند پاسخ گوی همه اقشار و اذهان باشد و فطرت معنویت خواه انسانها را داشته باشد و با الهام گیری از دستورات الهی آنها را به آرامش حقیقی برساند و همچنین با استفاده از همان شگردها و شیوههای عرفانهای نوظهور به راحتی میتواند زمینه ترویج مفاهیم خود و جلوگیری از نفوذ عرفانهای نوظهور را در جامعه فراهم کند.
وحدتی ادامه داد: این یک واقعیت است که در دهههای اخیر شاهد رشد بی رویه فرقههای عرفانی نوظهور در سطح جهانی هستیم و کشور عزیز ما نیز از این واقعیت مستثنی نیست و تحت تأثیر این فرقهها قرار گرفته است. باید گفت عواملی همچون رشد ارتباطات و اطلاعات، رشد و قدرت رسانه، سرخوردگی از عقلانیت مدرن، شکست نظامهای مادی، فراغت بیشتر، تنوع طلبی جوانان و مردم، برنامههای نظامی و اطلاعاتی، افزایش گناه و میل به مسیرهایی که بتواند آرامش کاذب ایجاد کند تا بشر و عوامل دیگر بر ایجاد گرایش به عرفانهای نوظهور افزوده شده است.
وی بیان داشت: از علتهایی که باعث شده تا جوانان به سمت عرفانهای نو ظهور بروند بخشی درون زا هستند که در درون انسانها است و بخشی برون زا که از عوامل درون زا میتوان به فطرت جوانی، مشکلات عقیدتی و فکری، نیاز به هویت یابی که متأسفانه الان در بحران هویت هستیم، میل به متفاوت بودن، میل به بی بندوباری و عدم پاسخگو بودن، میل به مد گرایی، عقدههای جوانی و سرپوش گذاشتن به این عقدهها است و عوامل برون زا هم میتوان به عدم شناخت کافی نسبت به اصل دین و معارف والای آن یا ضعف دستگاههای فرهنگی و آموزشی و عدم معرفی دین حقیقی، عالمان بی عمل یکی دیگر از جنبههای ایجاد ضعف، عالمان بی عمل هستند، که خود به دستورات گفته شده عمل نمیکنند، عملیاتی نکردن، آموزش درست ندادن، ضعف فرهنگی در مفاهیم دین در زندگی نیز از عوامل دیگر به شمار میرود.
مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی حوزههای علمیه کشور ادامه داد: مهمتر از همه اینها تبلیغات گسترده گروههای معنویت گرا، یعنی گروههای مختلفی از معنویت گراها که در گوشه و کنار جهان و با استفاده از ظرفیتهای بالا و امپراتوری رسانه همچون ماهواره، اینترنت و… دست به تبلیغ میزنند و قطعاً جوانان نیز در این مسیر فریب میخورند، بسیاری از مستکبرین و جریان استکبار جهانی با سو استفاده از همین جریانهای انحرافی و نوظهور، به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند، و چه بسا تعداد زیادی از این فرقهها با سیاست خود آنان به وجود آمده است تا اسلام واقعی و اصیل به گوش مردم و جهانیان نرسد، ظواهر زیبا و شعارهای فریبنده یکی دیگر از عوامل اثرگذار در این گرایشها است.
وحدتی یکی دیگر از عوامل مهم گرایش جوانان به عرفانهای نوظهور را مسئله مهم و حیاتی خانواده دانست و گفت: مشکلات خانوادگی یا همان موضوع و مسئله مهم خانواده که دشمنان قسم خورده ما برای خانواده اصیل اسلامی شبانه روز نقشه میکشد بسیار مهم است، جوانانی که با مشکلاتی در خانواده روبرو شده و به طریقی از آن فرار میکنند، به دنبال راهی برای پر کردن این خلع و ناکامی هستند، سرخوردگی در خانواده و فرار از خانواده که بهترین جای امن است، نه اجازه بازگشت به آنان را میدهد و نه جوان میتواند با این کمبود حیاتی کنار بیاید، از آنجا که در برخی از تعلیمات نو ظهور خانواده را جدا میداند لذا جوان به دامن این نوع عرفانها رو میآورد و پناهنده میشود، و با نفی اصل آن دیگر برای خود دغدغه و پریشانی فکری باقی نمیگذارد تا بخواهد با این خلع کنار بیاید.
وی ادامه داد: باید گفت خانواده از مهمترین بخش زندگی انسانی است، چرا که مکانی که در آن زن و شوهر و فرزندان در کنار یکدیگر به آرامش می رسند و کانونی گرم برای تربیت نسل آینده فراهم میکنند که اگر این آرامش از بین برود جوانان ناخودآگاه در دامن دشمن و شیاطین گرفتار خواهند شد که خداوند نیز در قرآن به آن به خوبی اشاره کرده است.
مسئول سابق ستاد پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی حوزههای علمیه کشور درباره عرفان امام خمینی (ره) بیان داشت: باید اشاره کنم که در عصر معاصر عرفان امام خمینی (ره) ادامه مکتب دیرین عرفانی اسلامی است و از مشرب عارفان نام آشنایی چون خواجه عبدالله انصاری، محی الدین عربی، صدرالدین محمد قونوی بهره گرفته اما با این حال مجموعهای از ویژگیها آن باعث شده عرفانی متمایز با بهره گیری از سیره اهل بیت علیهم السلام باشد که میتوان به چند موارد آن اشاره کرد؛ عرفان حماسی امام خمینی (ره) در عین آنکه احساس و عاطفهای عرفانی بالا دارد و دلش آکنده از عشق و محبت به باری تعالی است، صلابت و استواری اراده و توانمندی یک سردار و فرمانده شجاع و دلاور نظامی را نیز دارد و به سان کوه ستبر و بنیان مرصوص که در قرآن آمده در برابر طاغوتیان، شیاطین دنیای کنونی، جهان خواران و دشمنان خدا محکم میایستد. و شهادت و جهاد را نیز بالاترین مرتبهای از عرفان میداند.
وحدتی اضافه کرد: یکی دیگر از عرفان امام (ره) خلق داری و خدا مداری است، در عرفان کسانی بوده اند که از مردم جدا بوده اند و از قیل و قال و در آویختن با مردم و اهل دنیا که از ترک دنیا و لذتها، دوری از مردم، خاموشی و کنج عزلت گزیدن و دوری از خلق بوده اند، اما عرفان امام او را نه در ستیز و گریز از خلق که به همدلی و همرازی و خدمت به خلق خدا وا داشت، بدان سان که خدمت به مردمان و بندگان خدا را عبادتی بس بزرگ و عین سلوک و طیّ طریق حقیقت میدانست و غفلت و دوری از درد و رنج محرومان و ستمدیدگان را گناه نابخشودنی میشمرد! او عارف و حق آشنایی ربانی بود که با نفس عیسایی و عصای موسایی در میان خلایق درآمد و به خلق الله رنگ و صبغه خدایی بخشید و مردم نیز عرفان واقعی اهل بیت علیهم السلام را به خوبی دیدند. در نگاه او آنان که خیال کرده اند که این علوم معنوی عرفانی مردم را از فعالیت بازمی دارد، اشتباه شأن در آن است که پنداشته اند عرفان همان تشکیل حلقههای ذکر و عبادت بدون همراهی با مردم است، با اینکه در سیره عارفان راستین، نه خبر از حلقه ذکر و گوشه نشینی بوده و نه رها کردن خلق الله به بهانه پرداختن به نیایش و دعا و اینها بخشی از عرفان اصیل امام (ره) بود.
Δ